6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Kim Amari انتشار: 3 سال پیش 60 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلاااام 🙂 این اولین داستانمه امید وارم که خوشتون بیاد 💕
_ ا/تتتتتتتتت
* ب... بلهه!
_این چه مدل رقصیدنه؟
*ببخشید حواسم نبود!
_هماهنگ با بقیه پیش بروو!!
۱.۲.۳.۴ حرکت پا ب جلو
_ا/تتتتتت
*ب.... بلههه
_چرا حواست امروز توی کلاس نیست؟!
*ب.. ببخشید نمیدونم چم شده میشه برم صورتم رو آب بزنم؟!
_هوم!
◌ ازکلاس خارج شدم و رفتم توی دست شویی، آبی ب صورتم زدم ک یکدفعه دیگ نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه.....
اخه چرااا من فقط ۱۸ سالمه!!
↻ᶠˡᵃˢʰ ᵇᵃᶜʰ↻
مامانم منو بابام رو صدا کرد تا درمورد ی چیز مهم باهامون حرف بزنه...
منو بابا روی مبل جلوی مامان نشستیم و مامان سر صحبت رو باز کرد رو کرد ب بابام و گفت
=عزیزم دوستم میلن رو ک میشناسی؟
÷آره. این چ سوالیه ، معلومه اون بهترین دوستت!... خب؟
=قول و قرار ها... اهممم یادته؟
÷اهم؟ چ قول و قرار هایی رو!؟
=شب تولد ا/ت!!
یادت نیس
÷چرا داری درمورد اون ماجرای مسخره و پوچ صحبت میکنی؟
=اون مسخره نیس! الانم ک طبق قانون قولمون ا/ت رفت توی ۱۸ سال!
مگ ن ا/ت یادته اون افسانه ی دختر جنگل رو؟؟
*ه... همونی ک بچه بودم برام میگفتی؟
=هوم!!
*آره. ... اما چ ربطی داشت؟!
=داستانش چی بود برام میگی؟
*خ... خب دختر جنگل وقتی متولد شد جنگل براش یار انتخاب کرده بود و طبق انتخاب جنگل اون دختر باید وقتی ب سن ۱۸....وایسا ببینم مامان!!!
=ادامه بده....
*ا... امااا.
هووف باش اون وقتی ب سن ۱۸ سال برسید باید با پسر جنگل ازدواج میکرد.....
=من این داستان رو برای اماده کردن تو، برای آیندت ک همون آینده و قانون ازدواج دختر جنگل بود میگفتم
*یعنی چی؟؟؟
=۱۸سال پیش وقتی تو ب دنیا اومدی و لووهان ۴سالش بود
(لووهان:پسر دوست صمیمی مامانش)
میلن تو رو برای لووهان انتخاب کرد و از من خواهش کرد وقتی ۱۸سالت شد باهاش ازدواج کنی!
*...............
÷این چ مسخره بازی هایه این قول و قرار ها مال تو و دوستت بوده ب دختر من ربطی نداره
من ک دخترم رو از سر راه نیاوردم!!!!
=چرا اینا رو میگی! تو ک خودت لووهان رو خیلی خوب میشناسی اون همه ی استانداردها ی خوب رو داره
هم خوشتیپ هم پولداره همم ا/ت رو خییلی دوست داره!
*ا.. اما مامان شاید من دوستش نداشته باشم!
=دخترم ب هر حال تو از وقتی ب دنیا اومدی مال اون شدی!
*ن... نمیخواام
=فردا با اولین پرواز میری سئول
پیش خالت اونجا مدرسه هم میری , خالت اونجا ثبت نامت کرده تا وقتی کارای نامزدی و.... رو انجام بدیم.! پیش خالت میمونی بعدم دیگ میری پیش لووهان:)))) خیلی خوشحالم برات لووهان پسر واقعا خوبیهه
↻↻↻↻↻↻now
◌با شنیدن تموم اون حرف ها شک بزرگی بهم دست داد و تا همین الان توی دستشویی تحمل کردم ولی دیگه نتونستم قوی باشم!!
لباس هام رو عوض کردم و ب سمت خونه راه افتادم ب محض ورودم ب خونه آبجیم شروع کرد ب گریه کردن و پرید بغلم...
*چ... چی شده میا؟؟
^م... مامانی گلفتش تو قراره از پیشمون بری و ازدواج کنی!
*م.. مامانی اینو بهت گفت؟
باشه عزیزم گریه نکن بعدم ی دختر خانم ک ۷سالشه باید ب گفتش ب گلفتش؟
^خیخیخی شوخی کردممم
آره خودش گفت...
یعنی قراره عروس بشی؟؟
*ن... نمیدونم عزیزم ب این حرف ها تو اهمیت نده!
با بی حوصلگی وارد اتاقم شدم و خودمو پرت کردم روی تخت....
ک نمیدونم چطوری خوابم برد
نزدیکای ساعت ۱۰از خواب پریدم ب آشپزخونه رفتم و یکم آب خوردم
=بیدارشدی؟
*هوم!
الان میرم بخوابم...
فردا با هواپیما میری پیش خالت اینا!
مدرست از پس فردا شروع میشه ی مدرسه جدید با ی زندگی جدیدد
*م... من هنوز ساکم رو نچیدم!
=وقتی خواب بودی خودم واست چیدم...
اونجا ک رفتی، یا لووهان صمیمی تر خواهی شد!!
اشک توی چشمام جمع شده بود ولی با این حال قبول کردم و برگشتم توی اتاق
با گریه خوابم برد...
صبح با صدای آلارم گوشی از خواب بلندشدم و صبحونه خودم
بعد هم با مامان و بابا رفتیم فرودگاه
بابام سفت بغلم کرده بود
منم بغلش کردم و بعد گفت
÷بابایی با اولین فرصت میام پیشت...
=آره دخترم حسابی مراقب خودت باش...
*اوهوم جای دوری ک نیس سئول خودمونه...
بلاخره رسیدم سئول!
ی تاکسی سوار شدم،
ترافیک خیلی زیاد بود
بعد از ترافیک سخت شهر رسیدم دم خونه خالم
شماره خالم رو گرفتم و بهش زنگ زدم
¢الووو!
*الو خاله جان من رسیدم!
¢واقعاااا! خاله من سرکارم!
عمو هم خونه نیس وایسا زنگ میزنم تهیونگ بیاد دنبالت
*باشه تا بیاد میشینم روی صندلی......
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
مرسییی زحمت کشیدی 🤌🏻♥️😂
پارت بعد نمیاد ؟!
عالی بود :-)
من بررسیش کردم 😽😻